ارتفاعات چاه یوسف در خاور شهرستان گناباد بر اساس عناصر زمینساختی مانند گسلها و شکستگیها شناسایی شد و سازوکار هر یک و ارتباط آنها با رژیم زمینساختی ایجادکننده موردبررسی قرار گرفت و نقشه شکستگیهای منطقه بر اساس دادههای حاصل از پردازش تصاویر ماهوارهای و برداشتهای چکیده کامل
ارتفاعات چاه یوسف در خاور شهرستان گناباد بر اساس عناصر زمینساختی مانند گسلها و شکستگیها شناسایی شد و سازوکار هر یک و ارتباط آنها با رژیم زمینساختی ایجادکننده موردبررسی قرار گرفت و نقشه شکستگیهای منطقه بر اساس دادههای حاصل از پردازش تصاویر ماهوارهای و برداشتهای صحرایی به تصویر درآمد. گسلهای مهم منطقه با استفاده از مشخصههای صفحه گسلی مانند خشلغز ها، رگههای کششی و پلههای تجمعی کانیها شناسایی و به کمک آنها سازوکار گسلها مشخص گردید. درمجموع گسلهای منطقه در سه راستای اصلی جهتیابی شدند: 1) گسلش معکوس در راستای N90-120°، 2) گسلهای راستالغز راستگرد با راستای N140-160° و 3) گسلهای نرمال در راستای N0-15° هستند. بر مبنای دادههای بهدستآمده و با استفاده از برنامه رایانهای به روش برگشتی، جهتگیری محورهای اصلی تنش (σ1،σ2وσ3) و نرخ اختلاف تنشهای اصلی R در گستره موردمطالعه تحلیل شد. نتایج حاصل، دو رژیم زمینساختی متفاوت را در شکلگیری ساختارهای منطقه مشخص میکند: 1) رژیم زمینساختی فشارشی؛ راستای اعمال تنش بیشینه NNE-SSW که چینها و گسلهای معکوس را ایجاد کرده است و 2) رژیم زمینساختی برشی؛ راستای اعمال تنش فشاری NE-SW و تنش کششی در راستای NW-SEکه گسلهای راستالغز، نرمال، رگهها و درزهای کششی را به وجود آورده است. بر این اساس جهت تنش بیشینه وارد بر منطقه NNE-SSW است که ناشی از برخورد مورب اواخر سنوزوئیک صفحات عربستان- اوراسیا است.
پرونده مقاله
در این مقاله به ارزیابی و تحلیل تنش دیرینه در گستره منصورآباد، به روش وارونسازی چندگانه با اندازه گیری سطوح برشی دارای خطخش و صفحات گسلی در واحدهای سنگی مختلف، پرداخته میشود. به این منظور، در 18 ایستگاه براساس سن چینهشناسی واحدها، دادههای برشی برداشت شدند که مهمتر چکیده کامل
در این مقاله به ارزیابی و تحلیل تنش دیرینه در گستره منصورآباد، به روش وارونسازی چندگانه با اندازه گیری سطوح برشی دارای خطخش و صفحات گسلی در واحدهای سنگی مختلف، پرداخته میشود. به این منظور، در 18 ایستگاه براساس سن چینهشناسی واحدها، دادههای برشی برداشت شدند که مهمترین معیارهای مورد استفاده در تعیین سوی برش پلههای کانیایی، برشهای ریدل و بازشدگیهای کششی میباشند. براساس روش وارونسازی چندگانه که تنسور تنش را از دادههای گسلی ناهمگن (دادههایی بدون هیج شناخت قبلی از جهتگیری تنشها و یا طبقهبندی گسلها) آشکار میسازد، چهار پارامتر شکل بیضوی و محورهای تنش محاسبه گردید. در تفکیک فازهای صورت گرفته با این روش، عملکرد سه فاز تنش فشاری، کششی- برشی و برشی- فشاری مشخص گردید که جهتگیری محورهای تنش بیشینه در موقعیتهای مختلف گستره، تغییر روند از˚24N به˚ 162N را در دوره زمانی اواخر کرتاسه – نئوژن نشان میدهد در حالیکه تغییرات جهتگیری محور تنش کمینه از ˚ 79N به ˚116 Nمیباشد. براساس روند شمالباختری – جنوبخاوری گسلهای معکوس بهنظر میرسد که این گسلها، تحت تاثیر تنش فشاری بیشینه جهتگیری نمودهاند. با تغییر سازوکار فشاری به کششی- برشی، جایگیری رسوبات محلی صورت گرفته و در ادامه فرایند برش و تغییر جهتگیری تنش، چرخش بلوکی سبب ایجاد شکستگیها شده است و در اثر افزایش چرخش، ابعاد شکافها افزایش یافته و محل مناسبی جهت تزریق ماگما فراهم گردیده است.
پرونده مقاله
اطلاع از میدان تنش محلی در یک منطقه، در بررسی های ساختاری و عوامل موثر بر کینماتیک ساختارهای منطقه حائز اهمیت است. ازاینرو، در این پژوهش ضمن توضیح مبانی نظری اساسی روش وارون سازی تنش از صفحات گسل-خش لغزش، برداشت های صحرایی ناهمگن لغزش گسلی بهعنوان داده های خام برای چکیده کامل
اطلاع از میدان تنش محلی در یک منطقه، در بررسی های ساختاری و عوامل موثر بر کینماتیک ساختارهای منطقه حائز اهمیت است. ازاینرو، در این پژوهش ضمن توضیح مبانی نظری اساسی روش وارون سازی تنش از صفحات گسل-خش لغزش، برداشت های صحرایی ناهمگن لغزش گسلی بهعنوان داده های خام برای تعیین موقعیت میانگین محورهای اصلی تنش بهمنظور تحلیل وضعیت ژئودینامیک منطقه، مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاصل از حل تنسور تنش تقلیل یافته داده های گسل-خش لغزش برداشت شده، نشانگر موقعیت های 156/21، 012/64 و 251/14 برای (به ترتیب) σ1، σ2 و σ3 است. نتایج حاصل از تحلیل این داده ها، نشان می دهد که هم خوانی قابل توجهی بین سوگیری محورهای اصلی تنش محاسبه شده و پیشینه مطالعات زمینساختی منطقه، وجود دارد.
پرونده مقاله
استان گلستان در یکی از پهنههای لرزهخیز ایران قرار دارد. نقشه های لرزه خیزی استان نشان می-دهند که تراکم زمین لرزه ها در غرب استان بیشتر از شرق آن است. در این تحقیق، برای بررسی لرزه خیزی غرب استان گلستان، پارامترهایی نظیر b-value، دوره بازگشت زمین لرزه ها و گشتاور لرزه چکیده کامل
استان گلستان در یکی از پهنههای لرزهخیز ایران قرار دارد. نقشه های لرزه خیزی استان نشان می-دهند که تراکم زمین لرزه ها در غرب استان بیشتر از شرق آن است. در این تحقیق، برای بررسی لرزه خیزی غرب استان گلستان، پارامترهایی نظیر b-value، دوره بازگشت زمین لرزه ها و گشتاور لرزه ای محاسبه شد. همچنین برای تعیین سوی تنش در منطقه از داده های حل کانونی زمین لرزه ها و داده های صحرایی بهره گرفته شد. مقدار b-value منطقه 2/0±24/1 به دست آمد که مشابه مقدار آن برای زون البرز- کپه داغ است. از آن جایی که بخش جنوبی )کوهپایه( و شمالی محدودۀ مطالعه شده (دشت گرگان) از نظر خصوصیات ژئومورفولوژیکی و زمین ساختی با هم تفاوت دارند، پارامترها برای دو بخش بهطور مجزا محاسبه شد. نتایج نشان داد که در دشت گرگان نسبت به کوهپایه، زمین لرزه های کوچک تر با دوره بازگشت کم تر روی می دهند. روند محور فشارش در کوهپایه با استفاده از تحلیل برگشتی تنش تقریباً شمالی به دست آمد. تحلیل حرکتی گسل های منطقه حداقل دو جهت محور فشارش شمال و شمال غربی نشان داد. نتیجه حاصله نشان دهنده تغییر در روند حرکتی ساختار ها در طی تکامل زمین ساختی منطقه است. محور فشارش محاسبه شده توسط تحلیل برگشتی تنش در منطقه دشت شمال شرق به دست آمد. در هر دو بخش شمالی و جنوبی منطقه، سازوکار کانونی زمین لرزه های بزرگتر منطبق بر روند گسل های اصلی بخصوص خزر بوده و از نوع راندگی و معکوس می باشد. ولی زمین لرزه های کوچکتر در بخش شمالی یعنی دشت گرگان، روند و سازوکار متفاوتی نشان می دهد.
پرونده مقاله
در این مطالعه، میدان تنش زمین ساختی امروزی مؤثر بر گسل شمال تبریز و نواحی پیرامون آن با استفاده از 37 سازوکار کانونی زلزله های جمع آوری شده از منابع مختلف، بازسازی شده است. برای تعیین ماهیت سازوکار کانونی زلزله ها و دامنه تغییرات ماهیت آن ها در رژیم های مختلف زمین ساختی چکیده کامل
در این مطالعه، میدان تنش زمین ساختی امروزی مؤثر بر گسل شمال تبریز و نواحی پیرامون آن با استفاده از 37 سازوکار کانونی زلزله های جمع آوری شده از منابع مختلف، بازسازی شده است. برای تعیین ماهیت سازوکار کانونی زلزله ها و دامنه تغییرات ماهیت آن ها در رژیم های مختلف زمین ساختی از نمودارهای مثلثی استفاده شده است. ماهیت سازوکار این داده ها از رژیم امتدادلغزی تا راندگی تغییر می کند. برای به دست آوردن تنسورهای تنش تقلیل یافته ای که بیشترین تعداد داده ها در آن شرکت کنند و میدان های بازسازی شده، پوشش کاملی نسبت به تنش های مؤثر بر منطقه داشته باشد، فرایند جدایش تنش ها برروی داده ها برای جداسازی رژیم های زمین ساختی متفاوت از سیستم چند مرحله ای اعمال شد. نتایج تحلیل وارون و جدایش داخلی داده ها، نشان می دهد در این منطقه سه سامانه تنش عمل می کنند. بهطور جالب توجهی هر سه سامانه تنش دارای جهت فشارش افقی در جهت شمال غرب-جنوب شرق تا شمال شمال غرب-جنوب جنوب شرق هستند. جهت بیشینه فشارش در هر کدام از رژیم های تنش اول، دوم و سوم به ترتیب 329/09، 310/28 و 138/03 می باشد.
پرونده مقاله
برآورد تانسور تنش برجا درحوضههاي رسوبي با استفاده از اطلاعات به دست آمده در طي حفاري و نمودارگيري در چاههاي اكتشافي و توسعهاي نفت و گاز امکانپذیر است. محاسبه بزرگا و اندازهگيري راستاي تنشهاي برجا و رژيم تنش حاصل شده درمحدوده چاههاي مورد مطالعه دربرنامههاي بازي چکیده کامل
برآورد تانسور تنش برجا درحوضههاي رسوبي با استفاده از اطلاعات به دست آمده در طي حفاري و نمودارگيري در چاههاي اكتشافي و توسعهاي نفت و گاز امکانپذیر است. محاسبه بزرگا و اندازهگيري راستاي تنشهاي برجا و رژيم تنش حاصل شده درمحدوده چاههاي مورد مطالعه دربرنامههاي بازيافت ثانويه از مخازن هيدروكربوري و همچنينتحليلپايداري ديواره چاهها كاربردهاي متعددي خواهد داشت. افزايش توليد با طراحي شكافت هيدروليكي، كاهش توليد ماسه در مخازن چند لايهاي همچون ميدان بزرگ مارون با افقهاي ماسهاي سست و همچنين بهبود عملكرد حفاري در سازندهاي غيرمخزني همچون گچساران با ويژگيهاي رئولوژيك خاص، نيازمند شناخت و آگاهي از شرايط تنش حاكم ميباشد. در اين پژوهش تلاش گرديده است تا رژيم تنش برجا با استفاده از نتايج حاصل از مدلهاي مكانيكي زمين در چند حلقه چاه منتخب در ميدانهاي هيدروكربوري مارون و لالي در سازند مخزني آسماري و سازند غير مخزني گچساران تحليل گردد. نتايج حاصله نشان دهنده افت قابل ملاحظه بزرگاي تنشهاي افقي در گذر از سازند گچساران به سازند مخزني آسماري بويژه در ميدان مارون ميباشد. بزرگاي تنشهاي اصلي محاسبه شده در سازندهايگچساران و آسماري ميدان لالي، نشاندهنده رژيم تنش راستالغز(Shmax>Sv>Shmin) است، گرچه در سازند گچساران ميدان مارون، رژيم تنش تخمين زده شده در محدوده معكوس تا راستالغز ميباشد ولي رژيم تنش غالب در مخزن آسماري اين ميدان از نوع نرمال است. اين وضعيت تنش برجا، بيانكننده آن است كه شرايط ساختاري و همچنين اختلاف درعمق جايگيري اين ساختارها نقش مهمي در تغيير رژيم زمینساختي بازی مينمايد.
پرونده مقاله
ناپایداری دیواره چاه یکی از مشکلات اساسی در عملیات حفاری چاههای نفت و گاز است. تحلیل و پیشبینی ناپایداری دیواره چاه از اهمیت ویژهای برخورداراست. از موارد دارای اهمیت در ناپایداری مشخص کردن رژیم تنشی و اندازهگیری مقدار تنش ها می باشد. این مطالعه در یکی از میدانهای ح چکیده کامل
ناپایداری دیواره چاه یکی از مشکلات اساسی در عملیات حفاری چاههای نفت و گاز است. تحلیل و پیشبینی ناپایداری دیواره چاه از اهمیت ویژهای برخورداراست. از موارد دارای اهمیت در ناپایداری مشخص کردن رژیم تنشی و اندازهگیری مقدار تنش ها می باشد. این مطالعه در یکی از میدانهای حوضه خزر جنوبی در ایران انجام شده است. و رژیم تنشی فشارشی در میدان مورد مطالعه با توجه به مشاهدات تکتونیکی بزرگ مقیاس و نشانههای تنش ناحیهای شناسایی شده است. با داده های صوتی و چگالی و فشار منفذی پیشبینی شده از روش ایتون، بزرگی تنشهای برجا مورد محاسبه قرار گرفته است. این مطالعه تاثیر شیب و آزیموت را روی ناپایداری چاه در رژیم گسلی فشارشی ارائه میدهد. در این مطالعه برای محاسبه پایداری در آزیموت و شیبهای مختلف از معیار گسیختگی اصلاح شده لید استفاده شده است.مطالعه پایداری در این میدان توسط نرم افزار STABview انجام شده است و نتایج نشان می دهد که پایداری در امتداد آزیموت تنش افقی حداکثر (NE-SW) مشکلات کمتری نسبت به سایر جهات دارد. در یک مسیر نزدیک به جهت تنش افقی حداقل، چاه قائم بیشترین پایداری را دارد. اما در جهت نزدیک به جهت تنش افقی حداکثر چاه افقی بهترین گزینه می باشد.
پرونده مقاله
پهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشتههای ژرف بستر اقیانوس، افیولیتها و سنگهای رسوبی کربناته زاگرس چینخورده در کنار هم نشاندهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمینساخ چکیده کامل
پهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشتههای ژرف بستر اقیانوس، افیولیتها و سنگهای رسوبی کربناته زاگرس چینخورده در کنار هم نشاندهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمینساخت و ساختارهای پیچیدهای در این پهنه به وجود آورده است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و تعیین موقعیت تنش در پهنه ساختاري زاگرس (كرمانشاه) است. برای شناخت و بررسی آرایش محورهای تنش ، برداشتهای ساختاری به روش مستقیم صحرایی صورت گرفته است. برداشتها شامل صفحات گسلی، سطوح لغزش گسلی، درزهای هم یوغ و سطح محوری چینخوردگیها هستند. الگوهای ثبت تنش در این پژوهش برای دادهها روش وارون سازی و مقایسه آن با موقعیت تنش با کمک سطح محوری چینها است. براساس تعیین موقعیت تنش و روندهای کوتاهشدگی ناشی از فشردگی بر روی ساختارهای موجود در گستره تنها یک مرحله دگرشکلی به دست آمد. با استفاده از روش وارون سازی موقعیت تنشهای اصلی ، و در گستره مورد پژوهش به ترتیب 059، 304 و 194 و با کمک چینها 029، 127 و 234 بهدستآمده است. برپایه بررسیهای انجام شده در منطقه مورد پژوهش و اندازهگیریهای انجام شده بر روی سنگهای به سن کرتاسه و نتایج نشان میدهند که جهت تنش اصلی حداکثر از زمان کرتاسه تاکنون با تغییرات نهچندان زیادی رو به شمال شرقی بوده است. برآورد جهت تنش هم در چینها و هم در گسلها کموبیش یکسان بوده است. در نتیجه جهت کوتاهشدگی ثابت بوده است بنابراین گسلهای منتسب به کوتاه شدگی همگی یک جهت تنش را نشان میدهند.
پرونده مقاله
گسل انار در شرق شهر یزد با امتداد شمال شمال غرب- جنوب جنوب شرق گسلی است پی سنگی که بلوک یزد را ازبلوک پشت بادام جدا نموده است و فعالیت عهدحاضر آن امتدادلغز راستگرد با مولفه معکوس می¬باشد. تحلیل تنش دیرین بر روی این گسل به این منظور انجام گرفت تا سرگذشت زمین ساختی ایران چکیده کامل
گسل انار در شرق شهر یزد با امتداد شمال شمال غرب- جنوب جنوب شرق گسلی است پی سنگی که بلوک یزد را ازبلوک پشت بادام جدا نموده است و فعالیت عهدحاضر آن امتدادلغز راستگرد با مولفه معکوس می¬باشد. تحلیل تنش دیرین بر روی این گسل به این منظور انجام گرفت تا سرگذشت زمین ساختی ایران مرکزی در بازه زمانی دونین تا کرتاسه بدست آید. پس از بررسی 110 داده گسلی در 13 ایستگاه 2 فاز زمین ساختی تشخیص داده شد که بیشینه تنش بدست آمده بین آزیموت های 90 تا 110 و 190 تا 220 قرار دارد و زاویه تغییرات جهت تنش را در بازه زمانی دونین تا کرتاسه 130 درجه نمایش می دهد. بر اساس مطالعاتی که روی رگه های باریت و جابجایی های راستگردی که روی آنها دیده می شد تفکیک فازهای تنش صورت گرفت که نشان دهنده قدیمی¬تر بودن جهت تنش NNE می باشد. در ادامه باتوجه به مطالعات پیشین رسوب شناسی و زمین ساختی که در ایران مرکزی صورت گرفته این نتیجه حاصل گردید که علت این تغییر جهت در تنش، حرکت به سمت شمال شرق توام با چرخش 130 درجه ای پادساعتگرد ایران مرکزی بوده است.
پرونده مقاله